صبح کلاغ ها را دیدم
روز را شوم نامیدم
بابابزرگ جونم جات راحته اونجا؟؟؟یوقت دلت نگیره
دوس دارم خاک ها را بردارم تا دستام دستات رو بگیره
کاش میشد پیشت سفید تنم کنن
ولی سیاه تنم کردن
دوستان با عرض پوزش یه مدتی
پست طنز و شاد نع ریم
tmar.bmar
موضوعات مرتبط: پست شخصی ، ،
برچسبها:
پـــــــــــــــــــدر
پسرت دیگر ریش هایش را نمی زند
مو هایش را از تَـــه می زند
بی تفاوت به قیافه اش شده
خود را فراموش کرده است دستان پاک تورا چنگ می زند
ولی باز مردم حرف را می زنند
و بخاطر این است که دیگر
بی گدار به آب نمی زند
بزار بگویند دیوانه است
بزار بگویند بی خانه است
بزار بگویند...
وقتی تو اعتبار زندگی هستی آنــــــــــهــــا یاوه می گویند
tmar.bmar
موضوعات مرتبط: تیماری ها ، احساسی ، فلسفی ، پست شخصی ، ،
برچسبها:
از الان به بچه ی خودم حسودیم میشه
لامصب عجب بابای گلی داره
tmar.bmarموضوعات مرتبط: طنز و خنده دار ، ،
برچسبها: