تیمارستان

ماشک صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که ته‌نشین نشه!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

 ماشک ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟میگه:من نه ولی ژاپنی هاچرا !

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

 
تو شهر ماشک اینا (!) کراوات مد شده... تا الان ?? نفر تلفات داشته!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

تو شهر ماشک اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. ماشک به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده ، بهش میگن اس ام اس اومده ؟ میگه آره ، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اس ام اس میده Low Battery
 

ماشک می افته توی چاه، می گه خدا رو شکر تهش سوراخ نبود!

ماشک کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

ماشک راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!!!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک زنگ میزنه قم میگه آقا لطفا یه امام جمعه برای ما بفرستین... میگن:
یکی فرستادیم... ماشک میگه: اونو کشتیم باهاش امامزاده ساختیم یکی دیگه
بفرستین !!!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

 ماشک میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم ! 

ماشک میره کتابخونه کتابش رو پس میده... خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟ میگه والا شخصیت زیاد داشت، داستان خاصی هم نداشت... کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین دفترچه تلفن منو برده بودین؟

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

ماشک کارخانه عمامه سازی می زنه بعد از یک هفته پلمپش می کنند.بهش می
گن:تو کارت خوب بود جیکار کردی پلمپش کردند؟می رن تحقیق می کنند می بینند روی عمامه ها آرم نایک می زده

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

از ماشک می پرسن آرزوت چیه؟ میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده} 

ماشک زن ژاپنی میگیره هر پنج دقیقه بهش میگه خوب خوابت میاد برو بگیر
بخواب....!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک با شلوار ورزشی میره مسجد بهش میگن چرا با شلوار ورزشی اومدی مسجد ؟
میگه امروز مسابقه قرآن دارم!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

معلم: فعل کشیدن را صرف کن. ماشک : کشیدم کشیدی پاره شد!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک سوار مترو می شه، تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!

^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشتم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

تومراسم ختم بلندگو می گه: مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین. ماشک داد میزنه: مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می پوشیم!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک باباش مى میره, بهش میگن مراسم میگیرى؟ میگه نه میریم مشهد.

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک رفته خواستگاری، حواسش پرت شده زنگ در رو نزده، خودش کلید انداخته، رفته تو!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

ماشک بخاری ماشینشو کم کرده بود تا گاز به همه هموطنان برسه!

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

سوال ماشک ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﻡ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﺼﺮ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﻣﺮﺳﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟
۱- ﺧﻮﺍﻫﺶ می کنم
۲- ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ
۳- ﺁﻗﺎ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩﯼ
۴- ﻣﭽﮑﺮﻡ
۵- ﺩﻣﺖ ﻗﯿﮋ

 ^{نخندید آدم به مریض نمی خنده}

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: